وقتی ماروین گی به موتاون پیوست، با نقاط قوتش رفت. او می خواست فقط در استودیو کار کند. او از تور کردن متنفر بود و مطمئن بود که فاقد جذابیت و سایر مواهب بود که برخی از نوازندگان را روی صحنه عالی می کرد. این واقعاً با نقاط قوت این برچسب مطابقت نداشت و او برای پیدا کردن جایگاه خود تلاش کرد.
در سال 1962، بری گوردی گی را به همراه سایر بازیگران موتاون به تور فرستاد. در حالی که گی به طور طبیعی یک مجری نبود، او رقابتی بود. مدیران تور متوجه شدند که اگر درست قبل از گی، استیوی واندر کوچک را بپوشند، اتفاق خارقالعادهای رخ میدهد. واندر خشنود کننده جمعیت بود، شعبده باز در هیجان زده کردن طرفداران. پس از چند نمایش، گی متوجه شد که اگر میخواهد بتواند آهنگ خود را حفظ کند، باید بازی خود را به طور چشمگیری افزایش دهد.
دو روز پس از پایان تور، گی در استودیو مشغول ضبط چیزی بود که اولین موفقیت او در 40 برتر شد. او به اندازه اجرای زنده اش به موسیقی معروف شد.
کاریزمای او یک مهارت بود، نه چیزی که با آن متولد شد.
این به ما بستگی دارد که اگر بخواهیم باشد.