ابتدا نیروی کارمان را فروختیم. این 10000 سال تاریخ بود. عرق را با غذا عوض کردی.
در نهایت، مردم فهمیدند که می توانند یک سازمان بسازند. و یک سازمان چیزهایی ساخت که کسی می توانست آن را بخرد. مقداری فناوری و ماشینآلات اضافه کنید و بهرهوری بالا میرود، اوضاع بهتر میشود و سود حاصل میشود. سرمایه داری صنعتی این همان پروژهای است که اکثر مردم وقتی میگویند «من میخواهم یک کسبوکار راهاندازی کنم» به آن فکر میکنند.
اما انتخاب های دیگری هم هست.
لینوکس و ویکی پدیا و بازار کشاورزان محلی همه پروژه هستند. آنها ممکن است برای هر فردی که با آنها درگیر است به سود منجر شوند یا نشوند، اما آنها نهادهای متمایز هستند که استعدادها و ورودی های مختلف را سازماندهی می کنند و برای افرادی که به آنها خدمت می کنند ارزش ایجاد می کنند.
ریشه کن کردن تغییرات آب و هوایی، توقف گسترش بیماری و مبارزه با بی خانمان ها نیز پروژه هایی هستند. آنها ممکن است ارگان های هماهنگ کننده یا یک نهاد واحد نداشته باشند، اما آنها ترکیبی از ایده ها، افراد و ابتکارات را نشان می دهند که از طریق فرهنگ هماهنگ می شوند.
بیت کوین یک پروژه چند تریلیون دلاری است که هیچ مسئولی در آن نیست.
همانطور که دنیای ما بیشتر به هم متصل میشود، پروژههایی که ما را تغییر میدهند بیشتر و بیشتر به شکلی میآیند که تشخیص آن در یک نسل پیش دشوار است. اما اختراع و انتخاب و حمایت از این پروژه ها اکنون بر عهده ماست و با تشخیص وجود آنها شروع می شود.