هر شرکت موفق با یک ایده شروع می کند.
نحوه برخورد ، شکل گیری و پرسش از این ایده ها است که تعیین می کند آیا آنها به یک استارتاپ تبدیل می شوند یا خیر.
با این حال ، رسیدن به startup-dom چرخه زندگی این ایده ها را تکمیل نمی کند. در عوض ، استارتاپ شدن لحظه ای است که ایده ها شروع به رشد می کنند و توسط مجموعه ای از اهداف عمدی هدایت می شوند.
و همانطور که همه ما که در دوران استارتاپ زندگی کرده ایم می دانیم – وقتی شما یک استارتاپ هستید ، بیشتر اوقات هدف شما ساده است: زنده ماندن.
من دوست دارم استارتاپ بودن را گام برداشتن در آب بدانم. موفقیت به عنوان یک استارت آپ مستلزم حرکت مداوم است تا اطمینان حاصل شود که شما می توانید محصول را با بازار مطابقت دهید ، رشد سریع مشتری را ایجاد کرده و همزمان یک محصول پایه را ایجاد کنید. لحظه ای که حرکت را متوقف می کنید ، لحظه ای است که قدرت کشش خود را از دست می دهید.
و این همه قبل از آن است که شما هنوز مقیاس بندی را شروع کرده باشید.
خوشبختانه نقطه ای پیش می آید که شما آب را آنقدر طولانی طی کرده اید تا به اولین قایق نجات خود برسید: سرمایه گذاری.
آنجاست که هیجان انگیز می شود.
با حرکت استارت آپ ها از حالت ایده به حالت مقیاس گذاری ، تعدادی از علائم وجود دارد که من به دنبال آنها هستم تا مشخص کنم آیا قصد سرمایه گذاری دارم یا خیر. البته ، لازم نیست که هر مقیاس بندی هر یک از این علائم را برای سرمایه گذاری مناسب بداند ، اما هرچه سیگنال های مثبت بیشتری ارائه دهد ، شانس موفقیت بلند مدت برای آن سازمان بیشتر است.
بنابراین ، چه است سس مخفی این استارتاپ های خاص؟
7 نشانه این که یک شرکت مقیاس بندی ارزش سرمایه گذاری را دارد
در حالی که مقیاس بندی یک مفهوم جهانی است ، عمل مقیاس بندی مlyثر به ندرت برای همه شرکت ها دقیقاً یکسان به نظر می رسد.
در عوض ، هر مقیاس با آزمایشات منحصر به فرد خود ، ضربات سرعت و موانع در مسیر رشد پایدار روبرو می شود. وقتی به دنبال شرکت های مقیاس پذیر برای سرمایه گذاری هستم ، همیشه شرایط فردی هر شرکت را در زمینه رشد آنها در نظر می گیرم تا ببینم آیا آنها خود را برای موفقیت بلند مدت آماده کرده اند یا نه.
به عنوان یک سرمایه گذار ، اینها ارزشهای اصلی هستند که من دیده ام و ثابت شده است که در شرکتهایی با پتانسیل رشد وجود دارد.
1. شواهدی از شادی مشتری وجود دارد.
تجربه مشتری دروغ نمی گوید. در حقیقت ، این بخش کلیدی از استراتژی های GTM در شرکت هایی مانند HubSpot است ، که در حال سرمایه گذاری بر روی مدیران ارشد مشتریان و یافتن راه های بیشتر برای ارائه خدمات به مشتریان در سراسر سازمان هستند. این تنها چیزی است که باید گفت – مشتری باید در مرکز هر تصمیم باشد.
برای اثبات شادی مشتری ، به NPS (نمره تبلیغات خالص) و سایر نمرات رضایت مشتری شرکت مورد نظر نگاه کنید. اگر نتایج سبز باشد ، شما در حال بررسی مقیاسی هستید که در حال حاضر تأثیر مثبتی بر مشتریان آنها دارد. اگر در عوض نتایج منفی باشد ، سرمایه گذاران هشدار می دهند.
یکی دیگر از راه های تعیین رضایت مشتری ، جستجوی رکود کم یا کاهش است. نرخ های نگهداری یک شرکت اولین علامت این است که آنها یا مورد علاقه طرفداران هستند ، یا پله ای است که مشتریان در راه خود به سمت شرکت آماده تری پیش می برند.
2. نقشهای اصلی سازمان دارای افراد بزرگی است.
در سالهای اولیه راه اندازی – زمانی که تمرکز اصلی روی محصول است – سایر نقشها مانند فروش ، بازاریابی و عملیات معمولاً به طور کامل کار نمی کنند. با این حال ، این تمرین در مورد مقیاس بندی آن را کاهش نمی دهد.
هنگامی که شما در حال افزایش هستید ، این نقش ها باید با افراد شگفت انگیز پر شود. اگر نه ، حداقل باید برنامه ای برای استخدام آنها در نظر گرفته شود.
به هر حال ، پتانسیل افزایش مقیاس در پتانسیل افرادی است که به رشد خود اختصاص داده اند.
بدون نیروی انسانی تمام تیم های لازم با استعداد برتر ، می توانید ناخودآگاه مانع رشد شرکت خود شوید. در روزهای اولیه در HubSpot ، برایان و من با افرادی که از ما باهوش تر بودند احاطه کردیم و روی افرادی که به آنها اعتقاد داشتیم سرمایه گذاری کردیم. این سرمایه گذاری ها به ثمر نشست ، و ما هنوز هم امروز در محاصره آن افراد هستیم.
3. اقتصاد واحد پایدار و پایدار است.
البته ، هیچ کس انتظار ندارد که افزایش مقیاس ها از قبل با ROI چشمگیر همراه باشد. یک معیار بیهوده یا یک داده واحد دقیقاً کافی نیست تا سرمایه گذار را متقاعد کند که افزایش سرمایه شما به زمان و هزینه آنها می ارزد. در عوض ، آنچه من به دنبال آن هستم ثبات و پایداری است.
برای اینکه بتوانید رشد قابل قبولی داشته باشید ، ارزش عمر مشتری شما باید چند برابر (معمولاً 3+) از هزینه جذب مشتری شما باشد. آنچه این شماره به من می گوید این است که شرکت شما نه تنها برای مشتریان شما مطلوب است ، بلکه شما از قبل آنچه را که لازم است برای حفظ آنها و کسب ارزش از آنها با توجه به رشد آنها در طول زمان دارید ، دارید.
مقیاس پذیری و پایداری دو روی یک سکه هستند. با توانایی ایجاد اقتصاد واحد پایدار در ابتدای عمر راه اندازی خود ، وقتی زمان آن فرا برسد ، مقیاس اولیه را خواهید داشت.
4- فرهنگ سازمان به خوبی بیان شده است.
فرهنگ شرکت چیزی نیست که یک شبه ظاهر شود. در عوض ، در هر تصمیمی که شرکت شما می گیرد و در افرادی که در سازمان شما کار می کنند تعبیه شده است. هر سازمان فرهنگ شرکت خاص خود را دارد ، اما برخی از آنها در بیان خود بهتر از سایرین هستند.
فرهنگ شرکت مأموریت ، چشم انداز و ارزش های شما را در بر می گیرد و نشان یک شرکت است که آنجلا داک ورث ، گوینده و نویسنده آن را به عنوان “غبار” معرفی کرده است. گریت “قدرت اشتیاق و پشتکار” است که به خوبی به موفقیت شرکت های نوپا-داشتن اشتیاق مشخص و پشتکار برای دستیابی به چشم انداز بلندمدت ، کمک می کند.
البته ، برای موثر بودن ، نیازی نیست فرهنگ شرکت شما در یک اسلاید با 128 اسلاید ترکیب شود ، اما باید نوشته شود به این ترتیب ، وقتی سرمایه گذاران بالقوه مانند من نگاهی به مقیاس شما بیندازند ، ما مجبور نخواهیم بود وقت خود را صرف حدس زدن انگیزه ها و دیدگاه مشترکی کنیم که سازمان شما را هدایت می کند. در عوض ، ما قادر خواهیم بود ببینیم فرهنگ شما چگونه تصمیم گیری را در سراسر سازمان شما هدایت می کند.
ایده خوبی است که تعریف فرهنگ خود را زودتر از دیر شروع کنید. فرهنگ شرکت برای بسیاری از ابتکارات شما ، از جمله استخدام ، حفظ و همسویی ، یک نقطه جهش پایدار فراهم می کند. هرچه درک بیشتری از فرهنگ خود داشته باشید ، به طور م moreثرتری می توانید یک دید مشترک برای سازمان خود ایجاد کنید.
اگر فرهنگ شرکت شما می تواند از تنظیمات استفاده کند ، نگاهی به راهنمای نهایی HubSpot برای فرهنگ شرکت بیندازید.
5. تمرکز قوی بر ایجاد ارزش مشتری وجود دارد.
دلیل زیادی وجود دارد که من قصد سرمایه گذاری در شرکت هایی را دارم که ارزش مشتری خود را زیر نظر دارند. با ادغام مداوم بازخوردها و ترجیحات مشتری در مقیاس پذیری خود ، آمادگی بیشتری برای آن خواهید داشت فعالانه برخلاف عملکرد در حالت کاملاً واکنشی ، ارزش مشتری ایجاد می کند.
شرکتهایی که امروزه موفق می شوند دیگر آنهایی نیستند که گاهی اوقات مشتریان خود را خوشحال می کنند ، بلکه آنهایی هستند که به طور مداوم راهی برای فراتر از انتظارات و ایجاد یک تجربه شخصی پیدا می کنند.
در نهایت ، بهترین راه برای حفظ تمرکز قوی بر ایجاد ارزش مشتری این است که یک خط گفتگو بین خود و مشتریان خود باز کنید. اگر هنوز این کار را نکرده اید ، این را به عنوان نشانه ای برای شروع ایجاد ابزارهای جمع آوری اطلاعات مشتریان خود در نظر بگیرید.
با پرسیدن س yourselfالات از خود مانند:
- تیم شما چگونه در حال جذب مشتری و عمل به آن است؟
- فراتر از پشتیبانی مشتری ، چه کسی دیگری روی مشتری متمرکز است؟
- آیا تیم موفقیت مشتری وجود دارد؟
- آیا صدای مشتریان خود را تعریف کرده اید؟
- مشتری شما چگونه در تصمیم گیری مشاغل شما دخیل یا نماینده است؟
6. این شرکت دارای یک برنامه ریزی استراتژیک قوی است و می داند چگونه اولویت های محصول را تعیین کند.
آنچه را که قبلاً در مورد اهمیت ایجاد سیستم های پایدار گفتم ، به خاطر دارید؟ نکته مهم این نیست که فرایند برنامه ریزی یکپارچه کار می کند و در حال حاضر مقیاس بندی شده است.
تاکید بر این واقعیت است که وجود دارد است فرآیند و مکانیزمی برای اتخاذ این تصمیمات وجود دارد.
به من اعتماد کنید: برنامه ریزی نامنظم و فرایند تعیین اولویت ها ، مقیاس بندی را غیرممکن می کند.
فرایند مقیاس بندی همه چیز در مورد راه اندازی فعالانه شرکت شما برای موفقیت های آینده است. هنگامی که یک فرآیند برنامه ریزی مشخص دارید ، با هر سرمایه گذار بالقوه ای که به آینده نگاه می کنید ارتباط برقرار می کنید و قصد دارید مقیاس آن را افزایش دهید.
به عنوان یک نکته ، در حالی که مراحل خود را ارزیابی می کنید ، نگاهی به سیستم های خود بیاندازید. آیا آنها برای سازمان های مقیاس بندی ساخته شده اند؟ آیا به راحتی می توانید ارتقاء دهید وقتی آماده باشید؟
7. سازمان دارای نیروی کار درگیر است.
آخرین ، اما مطمئناً مهمترین ، آخرین نشانه ای که نشان می دهد یک شرکت به طور پایدار در حال افزایش است و ارزش سرمایه گذاری در آن را دارد ، رضایت کارکنان است.
نیروی کار ناراضی یک پرچم قرمز است (برای استخدام کنندگان جدید و سرمایه گذاران به طور یکسان). نه تنها یک شرکت باید فرایندی را برای جمع آوری منظم بازخورد کارکنان انجام دهد ، بلکه باید سوابق اثبات شده ای در پاسخ و عمل به نتایج بازخوردهای جمع آوری شده داشته باشد.
تعداد انگشت شماری از کارکنان بدون مشارکت یا ناراضی معمولی هستند ، اما مجموعه ای از آنها روندی است که به هر قیمتی از آنها جلوگیری می شود. اگر نرخ گردش مالی بالایی را تجربه می کنید ، می خواهید آن را به سرعت حل کنید-مقیاس بندی بدون سرمایه گذاری در رشد و توسعه بلند مدت کارکنان غیرممکن است.
در HubSpot ، ما یک eNPS (NPS کارمند) داریم که هر سه ماه یکبار برای همه کارکنان انجام می دهیم. به این ترتیب ، ما به طور مداوم با نیازها و ترجیحات آنها هماهنگ هستیم ، بنابراین می توانیم محیط کار حمایتی را که شایسته آنهاست برای کارکنان فراهم کنیم. ما هر نظر را می خوانیم و ارزیابی می کنیم و دائما به دنبال راه هایی برای بهبود تجربه کارکنان خود هستیم.
برای شروع انجام نظرسنجی های جامع از کارکنان خود ، در اینجا همه چیزهایی که باید در مورد eNPS بدانید آمده است.
و آنجا شما آن را دارید! سس مخفی ای که من در استارتاپ هایی با پتانسیل واقعی مقیاس بندی مشاهده کردم و آنچه آنها برای برجسته شدن انجام دادند.
این که آیا من به طور فعال به دنبال شرکت های جدید برای سرمایه گذاری هستم یا خیر ، من همیشه آنتن خود را آماده می کنم تا متوجه افزایش مقیاس های جدید هیجان انگیز شوم. برای سرمایه گذاری در مدلهای پایدار که از رشد سازمان شما حمایت می کنند در حالی که تجربه مشتری خود را در اولویت قرار می دهید ، راهنمای ما برای مقیاس بندی عملیات فروش برای رشد مشتری محور را بارگیری کنید.