ما می خواهیم سیستم هایی که به آنها وابسته هستیم آنچه را که انتظار داریم انجام دهند و برای انجام آنها نیاز داریم.
یک جزء مفید از این نوع سیستم این است که مجموعه ای اساسی از انتظارات ، اصول و مرزها وجود دارد که قبل و بعد از مواجهه با آن وجود دارد. پل کشویی به دلیل قوانین فیزیک کار می کند ، نه به این دلیل که یک جن نامرئی تصمیم گرفت آن را در این لحظه باز کند.
بنابراین ، دو نوع موقعیت وجود دارد. یکی که در آن ما با یک سیستم قابل پیش بینی با انتظارات در مورد چگونگی و چرایی وقایع روبرو هستیم ، و دیگری که در آن ممکن است توضیحاتی بعد از این واقعیت ارائه شود ، اما آنها توجیه هستند ، نه توضیحات یا اصول. در سیستم غیر منطقی ، توضیحات اغلب پس از این واقعیت ساخته می شوند و به محض بررسی دقیق تغییر می کنند.
هر دو نوع سیستم ، جهان ما را می سازند ، اما نوع اول ، نوع متمدن ، م effectiveثر و بالغ ، نوعی است که می توانیم جهان خود را در اطراف آن بسازیم.
ما می توانیم قوانین را بیان کنیم و طبق آنها بازی کنیم. ما می توانیم یک نظریه را طرح کرده و آن را اثبات کنیم.
اصول واقعاً در لحظاتی اهمیت دارد که پایبندی به آنها واقعاً دشوار است.