راهنمای نظریه ویژگی های رهبری

بپرسید “چه چیزی یک رهبر بزرگ را می سازد؟” و هر بار پاسخ متفاوتی دریافت خواهید کرد.

برای من ، یک رهبر بزرگ همدل ، سازگار و الهام بخش است. برای دیگران ، یک رهبر بزرگ باید قاطع ، باهوش و مرتبط باشد.

این معنا در طول زمان به تکامل خود ادامه می دهد.

یکی از مفاهیمی که مدتهاست مورد بحث است این است که آیا رهبری ذاتی است یا آموخته.

to برای بارگیری درس های رهبری از بنیانگذار HubSpot ، دارمش شاه ، اینجا را کلیک کنید [Free Guide]به

برخی رهبری را یک مفهوم سیاه و سفید می دانند: یا به آن رسیده اید یا ندارید. ولی آیا اون واقعا درسته؟

در این مقاله ، ما نظریه ویژگی رهبری و آنچه منتقدان در مورد آن می گویند را بررسی می کنیم.

این ایده ، که برای اولین بار در اواسط دهه 1800 مطرح شد ، به ویژگی های خاصی به عنوان وراثتی نگاه می کند ، مانند:

  • هوش
  • اعتماد به نفس
  • خلاقیت
  • شایستگی
  • افراد/مهارتهای ارتباطی
  • امانت
  • قاطعیت

برای مدت طولانی ، این ایده مورد توافق در جامعه بود. شما یا آنچه را که برای رهبری لازم بود ، داشتید ، یا نداشتید.

نظریه و رویکرد ویژگی به عنوان معیاری برای نگاه ما به رهبران ما عمل کرده است. این تأکید بر شخص است ، نه پیروان یا محیط – که می تواند در درک علت گرایش افراد به رهبران خاص مفید باشد.

سپس ، حدود یک قرن بعد در دهه 1940 ، روایت گسترش یافت.

رالف استوگدیل ، محقق ، دریافت که برخی از افراد در برخی موقعیت ها پیشرو هستند و در برخی موارد نه. این با ایده نظریه صفات مغایرت داشت و رهبری را به عنوان چیزی که تحت تأثیر محیط قرار گرفت معرفی کرد.

به پروژه های گروهی خود در کالج یا دبیرستان فکر کنید.

در نقش ها کجا افتادید؟ آیا شما رهبر بودید ، مشارکت کننده حمایتی اما آرام ، من همه کارها را خودم انجام می دادم ، یاور لحظه آخری غایب؟

شما ممکن است بسته به موقعیت هر چهار نفر بوده باشید. شاید تنها در صورتی احساس راحتی کنید که به عنوان یک رهبر پیشرفت کنید.

با در نظر گرفتن این موضوع ، چندین نظریه اضافی درباره رهبری وجود دارد:

  • نظریه های رهبری موقعیتی استدلال می کنند که رهبران بر اساس نیاز ظهور می کنند. اگر موقعیتی ایجاب کند ، یک نفر به عنوان رهبر ظاهر می شود. با این حال ، همان شخص ممکن است در محیط دیگری به این مناسبت عمل نکند.
  • نظریه های رهبری رفتاری پیشنهاد می کنند که رهبری یک رفتار آموخته شده است که هرکسی می تواند آن را مطالعه کند.

اکنون که می دانیم کدام نظریه ها وجود دارد ، بیایید در مورد آنچه منتقدان در مورد نظریه صفات می گویند صحبت کنیم.

انتقادات از نظریه ویژگی رهبری

امروزه بسیاری از رهبران با نظریه ویژگی رهبری موافق نیستند.

آنها معتقدند که هرکسی می تواند مهارت های مورد نیاز برای موفقیت به عنوان یک رهبر را بیاموزد و ایجاد کند. یک نمونه نظرسنجی کوچک از مصرف کنندگان آمریکایی این احساس را منعکس کرد.

و برخی تحقیقات برای حمایت از این امر وجود دارد.

یک مطالعه در سال 2008 در مورد وراثت و توسعه انسانی نشان داد که 70 درصد از ظرفیت رهبری به صورت ژنتیکی به ارث نمی رسد ، بلکه از طریق تجربه آموخته می شود.

مطالعات تحقیقاتی دیگر نشان می دهد که ویژگی های کمی رهبران را از پیروان متمایز می کند. هنگام مقایسه رهبران با پیروان خود ، تفاوت های کمی در ویژگی هایی که آنها دارند یا پتانسیل آنها را دارند ، وجود دارد.

انتقاد دیگر به نظریه صفت این است که نابرابری های اقتصادی و اجتماعی را نادیده می گیرد.

اگر جمعیت شما در یک خط شروع نشوند ، چگونه می توانید تعیین کنید که چه کسی پتانسیل رهبری دارد؟

به عنوان مثال ، گروه های حاشیه نشینی که در جوامعی با بودجه کم و بدون حمایت رشد می کنند ، ممکن است فرصت های یکسانی برای نشان دادن توانایی های رهبری خود نداشته باشند. توانایی آنها برای توسعه این پتانسیل نیز ممکن است محدود باشد.

با در نظر گرفتن این موضوع ، برخی این ایده را که رهبری به ارث برده می شود ناقص می دانند ، زیرا در همه متغیرها تأثیر نمی گذارد.

ویژگی در مقابل رهبری فرآیند

این دو مفهوم در طرف مقابل قرار می گیرند.

اولی استدلال می کند که رهبری ذاتی است ، در حالی که دومی معتقد است که در طول زمان در نتیجه تعاملات بین رهبر و پیرو (خود) ایجاد می شود.

به عنوان رهبر فرایند ، شما مسئول پرورش روابط با دیگران و ارائه پشتیبانی هستید. با گذشت زمان ، نظریه می گوید ، شما نقش یک رهبر را به دست می آورید و محیطی را ایجاد می کنید که پیروان شما می توانند در آن موفق شوند.

هنگام بررسی هر دو نظریه ، هر دو نظریه می تواند درست باشد.

رهبری دارای تفاوت های ظریف است و به همین دلیل می تواند در مدل ها و محیط های مختلف عمل کند.

از نظر ویژگی ، همه با ویژگی های شخصیتی ، استعدادها و استعدادها متولد می شوند ، که باعث می شود ما در محیط ها و نقش های خاص موفق تر شویم.

به عنوان مثال ، یک برون گرا می تواند ویژگی های یک رهبر را نشان دهد. آنها در محیط های اجتماعی مشکل کمی دارند و با اطمینان با هم ارتباط برقرار می کنند. با در نظر گرفتن این نکته ، آنها به احتمال زیاد مجبور نخواهند شد که به عنوان یک فرد درونگرا برای تعامل با همسالان ، همکاران و رهبران خود تلاش کنند.

با این حال ، یک فرد درون گرا می تواند همان مهارت ها را از طریق مواجهه و تجربه ایجاد کند. با توجه به همین نکته ، یک فرد درون گرا ممکن است در محیط های صمیمی تر مناسب به نظر برسد.

علاوه بر این ، رهبری یک مفهوم دائماً در حال تحول است. در حالی که نظریه ویژگی در ابتدا محبوب ترین روش برای مشاهده رهبری بود ، نظریه های بیشتری تکامل یافته است که درک ما را از آن گسترش می دهد.

به عنوان مثال ، مکالمات پیرامون ایمنی روانی اخیراً در محل کار مورد توجه قرار گرفته است. رهبران اکنون در زمینه ایجاد محیطی آموزش می بینند که در آن کارکنان برای به اشتراک گذاشتن ایده ها ، نگرانی ها و اشتباهات احساس امنیت می کنند.

با درک ما از اینکه چه چیزی برای ایجاد انگیزه در تیم ها بهتر عمل می کند ، سبک های رهبری نیز تکامل می یابند. به این ترتیب ، همیشه یک جزء آموزشی برای رهبر بودن وجود خواهد داشت.

در مورد رهبری نظریه درست یا غلطی وجود ندارد. همه نظریه ها بینشی در مورد آنچه برای موفقیت در رهبری لازم است ارائه می دهند.

در حالی که نظریه ویژگیها ویژگیهای یک رهبر را ارائه می دهد ، نظریه فرآیند بر چگونگی پرورش روابط تمرکز می کند. مدل رهبری موقعیتی رهبری را مفهومی انعطاف پذیر می داند که عمدتا بر اساس محیط استوار است.

اگر به دنبال نقش رهبری هستید ، این مدلها را در نظر بگیرید و از آنها به عنوان عناصر اصلی برای پیدا کردن سبک خود استفاده کنید.

دعوت جدید برای اقدام